بی او هیچ نیست
با نام حق
سلام
مدتی است ننوشته ام و دلم برای نوشتن تنگ شده
دلم برای عشق غنج می رود
برای بودن
و چه بودنی به از او
همان
خدای خوب ما
همان که بی او هیچ نیستیم
و بی او هیچ نیست
راستی اگر خدا را از دست بدهیم چه برایمان می ماند؟
مگر بی لطف و عنایت حق می توان کاری کرد؟
مگر می شود از آرامش ابدی سخن گفت
بی آنکه به آستان بی کرانش چنگ زد؟
آری
قطره درسایت اگر با دریاست ورنه او قطره و دریا دریاست...
یا حق